"آنچه مرا نمی کشد، مرا نیرومند تر می کند." این جمله ای بود که سالها ذهن ویکتور فرانکل را به خود مشغول کرد. ماحصل این گردش ذهنی، پایه گذاری رویکردی بود که اعتقاد راسخی به "زندگی با معنا" داشت. "زندگی با معنا" از دید هرکس، مفهوم متفاوتی دارد؛ اما گزیده ترین مفهوم، این است که "تحت هر شرایطی، زندگی را زیبا و آموزنده در نظر بگیریم." با شنیدن این جمله، شاید تصور کنیم که لحظه هایی در زندگی، آنقدر طاقت فرسا می شوند که ممکن است تحمل آن را از عهده خود خارج بدانیم؛ لیکن دانستن این نکته خارج از لطف نیست که: فرانکل به عنوان شخصیت مهم معنادرمانی، خود، سالهای دشواری را در اردوگاه های مرگ نازی سپری کرد؛ اما نهایتا این تجربیات دشوار او بود که مهر تاییدی بر ادعاهای او زد.
پیشرفت فرانکل در حوزه لوگوتراپی تا نقطه ای پیش رفت که در سراسر دنیا شناخته شد و سومین مکتب روانکاوی وین معرفی شد. طبعا کسب این شهرت، بعد از مکتب فروید و آدلر نقطه عطف مهمی بود. اگر از لحاظ نام گذاری این مکتب را مورد تجزیه تحلیل قرار دهیم، به واژه یونانی "لوگوس" برمی خوریم که معانی گوناگونی دارد: واژه یا کلمه، اراده پروردگار و معنا. قطعا در این رویکرد، هدف "معنایابی" مدنظر ماست؛ به گونه ای که قدردان سختی های کار و روزگار باشیم و در نبرد معنا بخشیدن به زندگی، پیروز میدان شویم.
مفاهیم کلیدی لوگوتراپی، شامل آزادی، مسئولیت، معنی و جستجو برای ارزش هاست.
آزادی: از قدیم الایام، انسان ها را با ویژگی انتخاب و آزادی می شناختند؛ بهترین تعبیر در این زمینه، برای سارتر است که می گفت: انسانها محکوم به آزادی هستند. در واقع زندگی، طیفی از گزینه های مختلف را پیش روی ما قرار می دهد و از ما می خواهد به عنوان یک انسان، طبق محدودیت های موجود تصمیم بگیریم و به انتخاب های خود عمل کنیم. این تعهد در معنادرمانی نقش کلیدی داشته و اگر نادیده گرفته شود، ما را دچار گناه وجودی می کند.
مسئولیت: مفهوم آزادی و مسئولیت بهم گره خورده اند. در واقع اگر ما خود را آزاد بدانیم و دست به انتخاب بزنیم، گام بعدی تعهد به این انتخاب و عمل به آن است؛ همانطور که مستحضرید، زیربنای تمامی این مراحل، مسئولیت پذیری است که به ما گوشزد می کند که خالق رویداد های زندگی خود هستیم.
معنی: حتی در رنج کشیدن معنی پیدا کنید! این جالب ترین تعریفی است که برای کسب معنی میتوان گفت. پیشرفت انسان از جایی شروع می شود که هنگام مواجه با تاریکی های زندگی، کورسوی امیدی را کشف کند و به آن چنگ بزند. بنابراین هنگام عبور از این بحران ها، جوانه ای در دلش رشد می کند که دشواری ها را به عنوان چالش های جذاب تعبیر می کند.
جستجو برای ارزش ها: ارزش های کهنه، گاهی اوقات بال و پر انسان را برای آزادی کوتاه می کنند. در واقع رهایی از ارزش های قبلی، برای بسیاری از افراد، کار آسانی نیست زیرا این خلا ارزشی، همه ما را دچار سردرگمی می کند. بنابراین ایجاد نظام ارزشی جدید، احتیاج به حمایت درمانگر دارد.
فنون متفاوتی در لوگوتراپی مورد بررسی قرار می گیرد. چهار فن معنا درمانی شامل :
- قصد متناقض: فرد تشویق میشود درست همان کارهایی را انجام دهد که از آنها میترسد
- بازتاب زدائی: توجه مجدد به مسائل و توجه به جنبه های هرچه مثبت تر زندگی
- تصحیح نگرش ها: تغییر مجدد چارچوب نگرش ها از منفی به مثبت
- فنون فراخوانی: بررسی کردن قدرت تلقین و درخواست از درمانجو در جهت تغییر مثبت شرایط فعلی و وضعیت جسمانی و هیجانی
بنابراین رویکرد لوگوتراپی، پایه فلسفی عمیقی دارد و برای انسان ها، تعریف ویژه ای قائل است. این رویکرد، با تشویق انسانها به معنا بخشیدن به زندگی خود، باعث پیشرفت بشریت شد و انسانها را از بند اسارت در محدودیت های محیطی و شخصی رها کرد.
گرداورنده: دکتر سید علی کلاهدوزان مدیر پژوهشی مرکز تحقیقات علوم رفتاری، مائده امین الرعایا دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی سلامت